امروز صدمین سال گرد تاسیس دانش گاه بود و رییس بخش تحقیقات این جا بدین مناسبت یک بسته دونات خرید و من همین جا از ایشون کمال قدردانی رو به عمل می یارم. شاید واسه دویست مین سال گرد ش یه چایی هم اضافه کنن! یک ساعت دیگه من یه مصاحبه کاری نصفه نیمه دارم که به دلیل این که به شدت اوورکوالیفاید هستم براش هیچ نگرانی ندارم! قراره متخصص آموزش ساکسس سنتر بشم که با مدرک پنجم دبستانم هم می شد اپلای کنم ولی فعلن در این روزگار حقوقش خوبه و اپلای کردم . ضمن این که سر وکار داشتن با دانش جوها رو دوست دارم.
تو مصاحبه های کاری یه سوال سخت اینه که از نقاط قوت وضعفت می پرسن. خب اولیش که راحته! ولی گفتن نقاط ضعفی که واسه ت بد نشه گفتنش، خیلی راحت نیست. من قراره بگم که من گاهی زیادی سخت می گیرم به دانش جوها و این که زیادی اعتماد می کنم که دروغ هم نیست. یه بار یکی شون بعد امتحان به من ایمیل زد تو این مایه ها که شما آیا سر امتحان چغندری اون جا همه تقلب می کنن؟! و اعتراض داشت به این که این منصفانه نیست. من اما واقعن سخته برام باور کنم کسی تقلب کنه. آبزرو کردن دانش جوها رو دوست ندارم وحتی گاهی وسط امتحان می رم بیرون از کلاس . انی ویز. ویش می لاک!